سامیارسامیار، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

تو واسه ما نفسی

ازمیغان و تخت عروس

1391/5/16 18:04
نویسنده : مامانی
1,169 بازدید
اشتراک گذاری

 یه روز هم رفتیم ازمیغان و تخت عروس را که یه  سنگ بزرگ بود دیدیم ........

 کنار اب ناهار خوردیم و وسایل و گذاشتیم تو ماشین و رفتیم به سمت تخت عروس که  یه سنگ بزرگه ومیگفتن که عروس ها را می نشوندن روش حموم قبل از عروسی میدادن  اون قدیما .و روش  انگار جای دست بود که میگفتن از بس دست گذاشتن اینجا و رفتن بالاش جا دست افتاده . راست و دروغش گردن اونایی که میگن هههههههههههههه ببین اینم عکساش

بفرما اب بازی ی ی ی ی..........

 

2

 

تخت عروس

 

تخت عروس

 

 اون جای دسته هم اینجاست که دست گذاشتم  زیاد واضح نبود............

 

جای دست

 

مسیر اب جاری شده از چشمه ...خیلی خاص بود ‚ کوه های سنگی.. اصلا خبری از خاک نبود و انعکاس صدا بین کوه ها .......... خیلی باهاش صفا کردیم ...............

ازمیغان

 

 

داشتیم میرفتیم تخته عروس بارون گرفت  از نوع کویرییییییییییییییییییییییییی تا برگردیم همه موش اب کشیده بودن به جز سامیار که تو بغل بابا لای پتو و زیر روسزی مامانیلالا کرده بود ..........

 

اینم ابشار هایی که از کوه در اثر باریدن بارون شدید ایجاد شده بود . هم ترسیده بودیم که با اب از اون بالا سنگی چیزی بیافته پایین و پناه گرفته بودیم و هم با بیشتر موندن بد تر میشد و احتمالش بیشتر میشد ...... این بود که بدو بدو به طرف ماشین میرفتیم .

 

سیل

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله آذین
13 مهر 91 10:25
به به چه جاهای زیبایی مامان بابایی می برندت خاله ... خوش به حالت ... ایندفعه خواستن ببرنت بهونه بگیر گریه کن بگو نمیام تا خاله آذینم نیاددددددددددددد هههههههه


هههههههههههههههههههههههه ........... چشمممممممممم