سامیارسامیار، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

تو واسه ما نفسی

hab teb(تبلت)

1394/4/9 12:11
نویسنده : مامانی
259 بازدید
اشتراک گذاری

یه مدتیه زندگیا خیلی بد شده... مامان و بابا ها سرشون تو گوشی ... دیدو باز دیدا با وایبر و واتساب و...مهمونی رفتنا با وای فای و سر تو گوشی... 

خلاصه ما ایرانیا نشون دادیم ک استفاده ی صحیح از امکاناتو بلد نیستیم و شور همه چیو بالا میاریم... اصلا زیاده روی میکنیم... اونقد ک بچه ها هم اینطور اموخته شد ک بجای بازی و بدو بدو و تخلیه انرژی همش بشینن رو مبل و با گوشی و تبلت بازی کنن . همونجا ک نشستن کارتونشونم ببینن یه باره دیگه ... تو رختخوابم تا لحظه ای پلکاشون بیوفته روهم وتبلت از دستشون ول بشه ادامه میدن... 

روی سخنم تا اینجا با ماها بود...با پدر مادرایی ک داریم فراموش میکنیم اخر هفته ها یه اش بپزیم بریم پارک محلمون و فامیل و جمع کنیم و گل بگیمو گل بشنویم ... با خودمون ک یادمون رفته این دور همیا چ کیفی داشت و اینقد بازی میکردیم تا یه گوشه رو زیرانداز غرق خواب بشیم... که یادمون رفته چقد خاله بازی کردیم و چقد ماشین بازی کردیم . چقد تو ماشین خاموش نشستیم پشت فرمون و ساعت ها بوق زدیم و دنده دادیم و تو ذهنمون پلیس شدیم و دزدارو تعقیب کردیم . چقد با بابامون پشت بالش و مبل قایم شدیم و کیو کیو ... بهم شلیک کردیمو بلند بلند خندیدیم . ... ولی بچه ها مون ....

بگذریم   ... 

خونه ی ما هم از تکنولوژی بی نصیب نیست... دیروز واست یه تبلت خریدیم . وای ک چقد ذوق کردی ... هیچ وقت نشد ک بگی تبلت میخای یا فلانی داره من ندارم ... خدارو هزار مرتبه شکر ک اصلا ازین اخلاقای بد نداری پسر قشنگم. ولی منو بابایی دیدیم انگار خوبه ک تو هم داشته باشی و یه وقتایی سر گرم بشی... برات خریدیم و وای ک چقد ذوق کردی همش حرفای بزرگ بزرگ میزنی و مثلا میگی الان با وایبر میفرستم و فلان بازیتو برام شیر ایت کن. و ازین حرفا ...یه ذوقی هم داری ک باهاش زنگ بزنی ب باباییو بهش بگی برات مثلا بستنی بیاره... تازه با تبلتت از همه هم عکس گرفتی ...دیشب از ذوقت تا ساعت دو بیدار بودی و باهاش بازی میکردی بعدم بقلش گرفتی و چسبوندی ب خودت و خوابیدی.. خواستم ب بهانه شارژ ازت بگیرم و بذارم کنار ولی گفتی نع ... اخر دستم گذاشتیش رو بالشت و خوابیدی... دورت بگردم اگه میدونستم اینقد دوست داری زود تر میخریدیم ...

ولی پسرم فعالیت کردن یادش,نرفته. میگیره دستشو مثل فرمون ماشین  میتابونه و بدو بدو میکنه و بیب بیب مثلا بوق میزنه . این بازیو با هرچی بازی میکنی حتی قاشق کفگیرای من .... از بچگی ب این بازی علاقه داشت ... ;-)

خلاصه اینکه پسرم با بچه ها بازی کردن و تاب و سرسره بازی و بدو بدو کردن تو طبیعت یادت نره . از بچگیت خاطره بساز . یه طوری زندگی نکن ک وقتی بزرگ شدی فقط بازیای کامپیوتری از بچگیت یادت بیاد ...

در اخر پسر گلم ب تبلت میگی هب تب ... تازه اینم بعد کلی اموزش ... اولش ک میگفتی هب تاب ینی لپتاپ... ماچ

 

میدونی ک عشقم بازم مثل همیشه عاشقتم یکی یه دونه ی من....

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)