سامیارسامیار، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

تو واسه ما نفسی

سفر به محلات

1391/4/29 13:59
نویسنده : مامانی
295 بازدید
اشتراک گذاری

این یه سفر کوچولو بود و اولین سفرت .....90.11.7

به اتفاق بابابزرگ مامان بزرگ  بابایی رفتیم و به ما که خوش گذشت . تو هم چون یواشکی از من نون خوردی بدت نیومد که ه ه ه هخوشمزهخنده

راستی سامیار من  تو این شانس بزرگ و داری که جدت را ببینی عزیزم . وقتی خیلی نینی بودی باهاشون ازت عکس گرفتم و الان ازشون غریبی میکنی . نمیدونم چرا ولی اونا خیلی دووووووووووووووست دارن ...

1

 

2

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان شبی مامان هانا
30 تیر 91 0:05
سلام چه عکس با حال و پر از صفا و صمیمیتی گذاشتی.آفرین که سعی داری اقوام و نزدیکان رو به بچه معرفی میکنی.از همه مهمتر ایکه با لباس محلی هستن و ریشه آبا و اجدادیتون رو مخفی نمیکنی بر خلاف بعضی ها که فقط تو کار کلاس گذاشتن و .... هستن.:

سلام مامان شبی جون ......ممنونم دوست خوبم. ما همونی هسیم که نیاکان ما بودن . اینکه لباس یه نفر محلیه و شغلش کشاورزی و باغبانی هستش اصلا زشت نیست و من بهشون واقعا افتخار میکنم که با این سن و سال هنوز کار میکنن و زحمت میکشن ونون بازوی خودشونو میخورن .
پدر بزرگ مادر بزرگ شوهرم هستن ولی من مثل اقوام خودم دوستشون دارم
در ضمن من اصلا اهل کلاس گذاشتن نیستم .خوشحالم که این از رفتارم پیداست .
خاله آذین
31 تیر 91 13:49
پسرم عاقل شده دیگه .......... مامان شناس شده ... قربون اون لبای ورچیدت خاله جون ...


دیگه اشتباه کردی خاله اذین ن ن ن ن هههههههه مامانم پشت دوربین داره عکس میگیره و من به بابام نگاه میکنم . ههههههههههههه
بازم مرسی ی ی ی ی بووووووووووووس