سامیارسامیار، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

تو واسه ما نفسی

از همه جا............ازهمه چی.............

1391/4/13 18:09
نویسنده : مامانی
158 بازدید
اشتراک گذاری

اولین باری که بیرون بردیمت  رفتیم بیمارستان برای معاینه ات وسامیار مامان 5 روزه بود .من و تو  بابا و

مادر (مامان مامانی). اولین تصادف ماشینی هم همون روز برات اتفاق افتاد و 1ماشین زد پشت ما .که خدارا شکر هیچ اتفاقی نیوفتاد. سرراه که برمیگشتیم دفترچه بیمه ات هم گرفتیم .و یه ماهی هم خریدیم که واسه زردیت بگذاریم رو ملاجت .گذاشتیمو زود خوب شدی .............بغل

شناسنامه ات هم بابایی  فردا صبح روزی که اومدیم خونه گرفت . 3 روزه بودی گلکم .قلب

موقع ترخیص ازبیمارستان هم عمو علی و عمه نیلوفر اومدن عیادت و باهم اومدیم خونه و  یه ببعی قهوه ای جلو پامون سر بریدن دوست بابایی عمو اکبر و اومدیم بالا وعمو علی یه عالمه ازمون فیلم گرفت دستش درد نکنه   هوراهورا

بند ناف پسرم 9 روزه افتاد. بابایی به رسم قدیمیا که مینداختنش تو مدرسه . برد  انداخت دم دانشگاه اصفهان  تو خیابون ههههههههههههههه ..........منو تو هم همراهش بودیم و من کلی بهش خندیدم که باید مینداختی تو دانشگاه نه دم درش ...........قهقهههر چند اینا همش خرافاته و ما اعتقاد نداریم بهشون.آخ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)