ه مث هندونه ه ه ه ه ه ه ه .............
شب یلدا رسید و دیگه تاریخ نمیخواد دیگه ه ه ه ه منو هندونه کوچومونو بابایی رفتیم خونه مامانینای باباییو تا اخر شب اونجا بودیم .یه کیک هندونه ایی خوشکل هم برات خریدیم و در حالی که لباس هندونه ای تنت بود شب یلداتو جش گرفتیم .......فرداش هم رفتیم خونه مامان مامان واونجا هم کلی خوش گذشت .مادر طبق معمول که لباس جدیدات و تنت میکنم ازت عکس میگیره . کلی عکس خوشکل ازت گرفت ... دلم میخواست با خودمم عکستو بذارم امااااااااااااااااااااااااا..................... اینم سامیار وبابا جوناششششششششششش &...
نویسنده :
مامانی
13:15